معجزه تفکر فرزند آذربایجان و داماد لرستان!
"یک سری نقاطی هستند که اصلاً مشخص است که خودش ملاک تشخیص نادرست بودن نتایجی است که وزارت کشور اعلام کرده است، مثلاً آذربایجان و ترک زبانها هیچ وقت فرزند خودشان را نمی گذارند که به کس دیگری رأی بدهند... خود من لر هستم و موسوی هم بارها گفته من داماد لرستان هستم. بنابراین، اهالی لرستان موسوی را نمی گذارند به آقای احمدینژاد رأی بدهند. این دو تا ملاک است و باقی موارد هم شبیه همین است. "زهرا رهنورد، مصاحبه با بی بی سی فارسی(رسانه رسمی دولت انگلیس) درتاریخ88/3/23
خب جملات بالا رو خواندید؟ حالا چند لحظه دنیای افکارتان را به من بسپارید. فرض کنید در کشور تانزانیا زندگی می کنید. در آنجا انتخاباتی شده و شما دانشجوی یکی از دانشگاه های تانزانیا هستید، نام یکی از کاندیداها احمدی نژاد و نام دیگری موسوی است. احمدی نژاد طبق اعلام رسمی انتخابات را برده است و موسوی در اعتراض به نتایج انتخابات ادعای تقلب می کند و همسر او در در بیان دلیل تقلب می گوید که: ما دلایلی داریم از جمله اینکه موسوی در یکی از استان های تانزانیا به دنیا آمده و من هم در استان دیگری پس حتما باید این دو استان آرایشان به نفع ما باشد! سایر دلایل ما هم مشابه همین است. به عنوان یک تانزانیایی! در مورد این کاندیدا و همسر او چه فکر می کنید؟
حال به ایران اسلامی برگردیم هم اکنون سال 1388 بعد از هجرت پیامبر و در سال 2009 بعد از میلاد مسیح است. ما در دوران انفجار اطلاعات و پیشرفته ترین دوران حیات بشر هستیم. و در ایران اسلامی با بیش از 7000 سال تمدن زندگی می کنیم. و میراث دار تمدن عظیم اسلامی هستیم و این استدلال "روشنفکر ترین زن ایرانی" و دارنده مدرک دکتری برای زیر سوال بردن بزرگترین دستاورد دموکراسی بشر در چند دهه اخیر که همانا شرکت 85 درصدی مردم فهیم ایران در انتخابات ریاست جمهوری است، که تا سال ها می توانست باعث فخر مردم سالاری دینی در برابر مردم سالاری دروغین غربی باشد. استدلالی که بر مبنای آن هزاران تن از مردم را چند روز به خیابان ها کشاند و باعث کشته شدن چندین تن از مردم از هر دوطرف پیروز و شکست خورده در انتخابات شد. استدلالی که تا آنجا دشمنان دین و میهن را به طمع انداخت که اسرائیل این جرثومه فساد زمانه تفکر فرصت مناسب برای حمله به ایران را به خود راه داد. و این استدلالی است که بر مبنای لقب سومین متفکر بزرگ جهان پس از اوباما در سال 2009 را به ایراد کننده آن می دهند. که خود این نسبت نشان دهنده ماهیت روشنفکری و تفکر ازنظر نظام استکبار است. نمونه مشابه این را قبلا در قضیه شیرین عبادی و جایزه اخیر مخملباف دیدیم که دیگر جای شرح ندارد.
حالا شما خواننده محترم نظر بدهید که اگر این استدلال از طرف یکی از طرفداران دسته دهم احمدی نژاد ایراد می شد چه فحش و تهمت هایی نثار آن و بیچاره و جریان مورد حمایت او می شد؟ به دوستان هم دانشگاهی می گویم که اگر چنین استدلالی در یکی از نشریات طرفدار جریان ارزشی مطرح می شد چه تمسخر ها نبود که نثار این نشریه و دوستان ارزشی نمی شد.
و باید گریه کنیم بر جریان روشن فکری که آغاز آن از افکار منحط و تهوع آور میرزا ملکم خوان شروع شد و دست آخر هم به استدلات تحسین برانگیز!!! خانم رهنورد منتهی شد. و این خود نشان دهنده عاقبت جریانی است که مدعی آزادی اندیشه ، دموکراسی ، حقوق بشر ، جامعه مدنی و... است. دست آخر ایکاش در آنزمانی که حضرت روح ا... جملات زیر را بر قلم می راند بودیم تا بر دستان او بوسه می زدیم.
امروز، زمانى است که ملتها چراغ راه روشنفکران شان شوند.
کلمات کلیدی :